شنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۹۰

میر من، خورشید پهنه ی ایران

میر من، خورشید پهنه ی ایران!
با قلبی آکنده از غم و انده و چشمانی شبنم اندود، به انتظار رهایی تو، روز سپر کرده و شب سر بر بالین می گذارم . بارها و بارها قلم برداشتم تا به مانند دیگر هموطنان دربندم برای تو اسطوره ی صبر و مقاومت بنویسم، اما هر چه کردم نشد که نشد؛ چرا که خجل از بی وفایی بودم و توان سربلند کردن در برابر قامت سرو تو برای پیمان شکنی چون من نبود.
میر من، تو را در حصار کردند که نگویی ، ننویسی و بیش از این رسوایشان نسازی ، اما تو در همان چند ساعت فرصتی که برای دل دادن و دل گرفتن در اختیار داشتی گفتی آنچه که باید بیان می کردی . ای کاش بودی و میدیدی و می شنیدی که اعوان و انصار کودتا از صدر تا به ذیل ، آن به آن، به تک تک مدعاهای تو اقرار می کنند .
میر من، گمان مبر که اینان از آن همه جفا نادم شده و یا در پی جبران مافات باشند ، اینها بی شرم تر از آنند که تصور می کردی . به صحت هر آنچه که گفتی ، نه در پرده، که درعلن اذعان می کنند ، اما قدرت، چنان مستشان کرده که به نسیان دچار شده و یا آنکه خلق را فراموش کار فرض کرده اند . آری هنوز از فتنه و فضای غبار آلودی که تو و شیخ ما بر پا کرده اید می گویند و چنان به پرده دری و بی حیایی خو کرده اند که خم به ابرو نیز نمی آورند.
میر من، اینان بر این خیال باطل بودند که حصر شمایان باعث خواهد شد که کلام توام با صلابت و منطق شما بر دل و جان مردمان جلوه نکند ، اما امروز با اتکا به همه ی ابزار و آلات بیشمارشان از زبان تو می گویند . آنقدر سفیهند که ناخواسته هر ساعت تو را تنزیه می کنند و بر حقانیت راه و کلام تو صحه می گذارند.
آری میر من، نیستی که ببینی آقایی که خود را هم نظر دیکتاتور می خواند ، همان که بر بوسه ی کودتاچی فخر می فروخت و در ذهن کوچکش او را دستمال کوچکی برای پیشبرد برخی از آمال و آرزوهایش می پنداشت ، چنان مغلوب همین کوتوله ی بی مقدار شده که اندک حیثیت و آبرویش به نزد یاران اصولیش نیز بر باد رفته است.
میر من، ای کاش می شنیدی سخنان گهربار احمدی نژاد یار غار آقا را که عزت ایشان را از قدرت خویش می انگارد ، ای کاش بودی و اطلاع می یافتی که به زعم ایشان دلیل عدم اقبال بسیاری از خلایق به حضرتش پشتیبانی جناب رهبر از او بوده است!
میر من، ای کاش بر این مطلب واقف می گشتی که خیل عظیمی از سینه چاکان دیکتاتور از او تبری می جویند، حیرت انگیز تر آنکه تمام این خناثان علت انجام این گناه نابخشودنی را به دوش ولی امر مسلمین انداخته و دلیل روی آوردن به این استخوان لای گلو را تبعیت از فرمان رهبر جلیل القدر عنوان می کنند.
میر من، هنوز سه ماه از در بند شدن تو نمی گذرد که در عیان از تقلب دولت در انتخابات آتی و پخش پول و مال و منال در انتخابات قبلی دم می زنند . جناب رهبر معظم هم اصلا برفروخته نمی شوند و از این سخنان هتاکانه خشمگین نمی گردند! امروز به صراحت از عدم کفایت می گویند و به خدا قسم که اگر تف سر بالا نبود تا به حال صد بار او را معلق کرده بودند.
میر من، گفتنی بسیار است ، اما چه کنم که اگر بخواهم همه ی اتفاقات این سه ماهه را به رشته ی قلم در آورم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود ، اما دلم نمی آید که نگویم که من در این ایام به خصوص یک ماهه ی اخیر همیشه به این کلیپ زیبا فکر می کنم که فردی سعی دارد با کشیدن دیواری خورشید را از نظرها پنهان کند ، زهی خیال باطل!
یریدون ان یطفیوا نور الله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره و لو کره الکافرون
آگاهی تا رهایی
ناصر

۲ نظر:

  1. سلام دوست من ، اگر شما ساکن ایران هستید ، می خوام باهاتون نزدیک تر رابطه برقرار کنم ، متاسفانه من ساکن خارج از کشورم و برای نامه دادن ناتوان ، اگر می تونید کمکم کنید به من ایمیل بدبد
    a30d_90@yahoo.com

    پاسخحذف
  2. سلام امیر عزیز
    متاسفانه از طریق ایمیل به دلایل شغلی نمی توانم با شما ارتباط برقرار کنم اما اگر کمکی از دستم بر می آید همین جا مطرح کنید خوشحال می شوم بتوانم کمکی کنم. ببخشید که دیر پاسخ دادم همونطور که گفتم به دلایل کاری زیاد آنلاین نمی شوم. موفق باشید

    صاحب وبلاگ

    پاسخحذف