دوشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۹۰

به جای نفرین به تاریکی، شمعی برافروز!

انتقاد از خود، آری؛ خودزنی، هرگز!

راسته که ما ملت افراط و تفریطی هستیم. یا از این ور بوم می افتیم یا از اون ور بوم! یه وقت حرف از انقلاب و قیامت می زنیم، بعد وقتی می بینیم اوضاع اونطور که می خواستیم نشد شروع می کنیم به خاک بر سر خودمون ریختن و فحش و بد و بیراه گفتن به خودمون! گاهی یک فرد را چنان بزرگ می کنیم و او را بر عرش اعلا می بریم اما اگر جایی مطابق میل ما رفتار نکند و یا کوچکترین اشتباهی از او سر بزند، وی را از عرش به زمین می کوبیم!

انتقاد از خود و واقع بینی چیز خوبیه، اما آیا با خودزنی و حقیر کردنِ خود می توان مشکل را حل کرد یا به اصطلاح غیرت ها را به جوش آورد و مثلا مردم را به خیابان آمدن تشویق کرد؟ یا اینکه تنها باعث ناامیدی و دلسردی می شویم؟

من فکر می کنم بهتر است منطقی با مشکلات برخورد کنیم و ببینیم که در این دو سال که از عمر جنبش سبز می گذرد، با تمام فراز و نشیب های آن، نقاط ضعف و قوت جنبش کجاها بوده، آنها را شناسایی کنیم، نقاط قوت را تقویت کنیم و نقاط ضعفان را بپوشانیم و برای برطرف کردن آنها با همفکری یکدیگر، راه حل ارائه بدهیم. صبور باشیم، نه امید واهی بدهیم و نه اینکه خود را خوار و خفیف کنیم و تسلیم شویم. به قول بزرگان، به جای نفرین به تاریکی، شمعی برافروز! رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.

میر عزیز ما می گوید: «من به آینده بسیار امیدوارم، باید به مردم صبر و امید را منتقل کرد، صبر در معنای ایمانی آن، این جنبش چیزی برای خود نمی خواهد، آزادی و بهروزی و سعادت و پیشرفت مردم را می خواهد و قطعا به آن دست خواهد یافت. حرکت بعد از انتخابات و خود انتخابات، مردم را به حقوقشان آگاه کرد، باید مردم را به صبر و استقامت دعوت کرد...استقامت بر اهداف جنبش سبز تا به نتیجه رسیدن.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر