سه‌شنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۹۰

«جدایی نادر از سیمین» را دیدم، آقای اصغر فرهادی، از شما ممنونم

از شما ممنونم به خاطر نگاه مسئولانه و هنرمندانه تان؛ به خاطر بازگویی مشکلات و تلخی ها و دردهای جامعه بدون شعار دادن؛ به خاطر احترام به شعور مخاطب؛ به خاطر کارگردانی هنرمندانه و بازی های زیر پوستی و ملموس بازیگران تان.

از نظر من که یک مخاطب عادی و نه حرفه ای هستم، فیلم جدایی نادر از سیمین هرچند که پر جنجال و تلخ، اما بازگو کننده ی واقعیت های جامعه و مردم ما ست که به شکل عریان در برابر چشمان مان قرار می گیرد. قوانین و مناسبت های حاکم بر زن و مرد، دروغ، فقر، تعصب، تحکم، عدم شکیبایی، زود قضاوت کردن، ترس، عصبییت و.... مفاهیمی هستند که شاید هر روز شاهد آنها باشیم و بی اعتنا از کنارشان بگذریم اما این فیلم ما را وا می دارد که بار دیگر به این قضایا مسئولانه تر و با نگاهی باز تر بنگریم و از خود بپرسیم چرا؟ چرا راحت دروغ می گوییم؟ چرا نمی توانیم با هم صحبت کنیم؟ چرا زود عصبانی می شویم؟ چرا فرد برای اندکی بهتر زیستن و یا از سر ترس باید مجبور به دروغ گفتن شود؟ چرا باید فقر و نداری آنقدر به فرد فشار آورد که اخلاق و معتقداتش را براحتی زیر پا بگذارد؟ مشکل کجاست؟ مردم؟ جامعه؟ قوانین؟ فرهنگ؟ سنت؟ و البته همه ی این تلخی ها در کنار عشق و احساسات پاک پدر و فرزندی، و قدرشناسی، مفاهیمی هستند که در فیلم جدایی نادر از سیمین؛ به شکلی غیرشعاری و هنرمندانه میتوان دید. بازی ها آنقدر روان و خوب هستند که شما براحتی می توانید با آنها هم ذات پنداری کنید. اگر این فیلم را ندیده اید پیشنهاد می کنم حتما به دیدن آن بروید./

حاشیه ها:

با اینکه یک روز کاری و غیر تعطیل بود (ساعت 12 ظهر) اما عده ی بسیاری برای خرید بلیت جدایی نادر از سیمین مراجعه می کردند. در هنگام شروع فیلم هم سالن تقریبا هشتاد تا نود در صد پر شد.

در جلوی گیشه و سالن انتظار، همه به هم نگاههای معنی دار می کردند وهر کس دوست داشت بداند که فرد مقابل برای خرید چه بلیتی مراجعه کرده (در این سینما مشخص بود که تقریبا همگی بلیت جدایی نادر از سیمین را خریداری می کنند) . کسانی که بلیت فیلم اصغر فرهادی را می گرفتند با افتخار و سر بلندی و با لبخند به هم نگاه می کردند!

اکثریت تماشاگران جدایی نادر از سیمین را جوانان، زنان، دانشجویان و حتا دانش آموزان دبیرستانی تشکیل می داد.

از یک خانم تقریبا مسن، در مورد قیمت بلیت پرسیدم (می خواستم ببینم چه بلیتی گرفته) قیمت را گفت، و من گفتم، آهان شما اخراجی ها را گرفتید؟ یکباره آنچنان برآشفته شد که انگار فحش ناموسی به او داده ام! «آخر به من ، یک زن، می آید که اخراجی ها بروم و چند فحش هم نثار ده نمکی کرد!»

یک چیز را هم فهمیدم ؛ خرید بلیت و تماشای فیلم اخراجی ها = فحش ناموسی

خرید بلیت و تماشای فیلم جدایی نادر از سیمین= داشتن فرهنگ و شعور، و از همه مهم تر= مرگ بر دیکتاتور!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر