پنجشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۸

چرا کوروش بزرگ بود؟


تابلویی که می بینید، اثر «وینسنت لوپز» نقاش اسپانیایی قرن 18 و روایت کننده ی یکی از داستان های تاریخ ایران باستان است.

در لغت نامه ی دهخدا زیر عنوان «پانته آ» بر اساس روایت «گزنفون» آمده است که:

هنگامی که مادها پیروزمندانه از جنگ شوش برگشتند، غنائمی با خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به کورش بزرگ عرضه می کردند. در میان غنائم زنی بود بسیار زیبا و به قولی زیباترین زن شوش به نام پانته آ که همسرش به نام « آبراداتاس» برای مأموریتی از جانب شاه خویش رفته بود.

چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند ، کورش درست ندانست که زنی شوهردار را از همسرش بازستاند. و حتا هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت و به کورش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند، از ترس اینکه به او دل ببازد، نپذیرفت. پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگاهبان به نام «آراسپ» سپرد.


اما اراسپ خود عاشق پانته آ گشت و خواست از او کام بگیرد، بناچار پانته آ از کورش کمک خواست.. کوروش آراسپ را سرزنش کرد و چون آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازای از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت تا او را به سوی ایران فرا بخواند.

هنگامی که آبرداتاس به ایران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.
می گویند هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: «سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند ونیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.»
آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته آ بر سر جنازه ی او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما پانته آ در یک لحظه از غفلت ندیمان استفاده کرد و با خنجری که به همراه داشت، سینه ی خود را درید و در کنار جسد همسر به خاک افتاد.

و ندیمه نیز از ترس کورش و غفلتی که کرده بود ، خود را کشت.

هنگامی که خبر به گوش کوروش رسید، بر سر جنازه ها آمد. از این روی اگر در تصویر دقت کنید دو جنازه ی زن می بینید و یک مرد و باقی داستان که در تابلو مشخص است.و بدینگونه است که کسی با نیکنامی در تاریخ جاودانه می شود.



جمعه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۸

چهار راز رسیدن به شادی و آرامش

راز اول: با خدا ارتباط برقرار کنید

راز دوم: از آنچه هستید راضی باشید

راز سوم: مثبت فکر کنید

راز چهارم: بر ارامش درونی تمرکز کنید

..................................................................................................................................................................

مثبت فکر کنید:

یاد بگیرید که احساس هایتان را از طریق افکار مثبت مهار کنید. به دقت افکارتان را زیر نظر بگیرید و هنگامی که یک فکر منفی هجوم می آورد خودتان را وارسی و به جای آن یک فکر مثبت جایگزین کنید.

ذهن مثبت، افکار مثبت را به خود جلب می کند (قانون جذب). به خاطر داشته باشید که جهان کائنات به نیات ما پاسخ می دهد. افکار و عقاید ما به صورت انرژی از وجودمان ساطع می شود. راز توفیق، آن است که میزان انرژی خود را در جهت مثبت و صعودی افزایش دهیم و برای خود و دیگران همیشه بهترین ها را بخواهیم، چرا که حتی اگر در مورد دیگران نیت بد و منفی داشته باشیم آثار مخرب آن گریبانگیر خودمان می شود.

چه زیباست که بهترین نیات و آرزوها و افکار را برای خود و دیگران داشته باشیم تا به اوج آرامش و شادی برسیم. راز توفیق آن است که میزان انرژی خود را در جهت مثبت و صعودی افزایش دهیم و برای خود و دیگران همیشه بهترین ها را بخواهیم.

.....................................................................................................................................................................

بر آرامش درونی تمرکز کنیم:

در دل توفان هم آرامش نهفته است. مهم نیست که در هر زمانی چه اتفاقی بیفتد، هرچه مسائل به نظر، مشکل و پردردسر بیاید و هر چه قدر که بخواهیم کارهای زیادی را در آن واحد انجام دهیم، باید فقط به خلوتگاه درون خویش برگردیم و آرامش درونی پیدا کنیم. برای دسترسی به خلوتگاه درونی، چشم هایتان را ببندید و روشنایی آرام و ملایمی را دردرون خود تصور کنید؛ این فضا جایی است که ضربان قلب شما به فرمان شما آرام می تپد. به آن جا بروید و از دور دست، استاد معنویتان از راه می رسد و در گوشتان زمزمه می کند: «هر جا می توانید، در هر چه می توانید، به هر شکل که می توانید، هر وقت که می توانید، به همه ی اشخاصی که می توانید، و تا زمانی که می توانید، خوبی کنید» نور سفیدی فضای دلتان را آرام می کند؛ سپس بر این آرامش حاصل شده تمرکز کنید.


منبع : روزنامه آفتاب یزد، شماره 2831



«مناظره» یا «محاکمه»؟!



صدا و سیمای ضرغامی، که به زعم عده ای مثبت اندیش، می رفت تا آبروی نداشته اش را با برگزاری مناظره هایی عادلانه با حضور افرادی ازهر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب اندکی ترمیم کند، و قدمی هر چند اندک و دیرهنگام در جهت برون رفت از بحران و احترام به معترضین و مخاطبین خود بردارد، زودتر از آنچه فکرش را بکنیم آستانه ی تحمل خود را نشان داد و ثابت کرد که مقامات به هیچ عنوان نمی توانند حرف ها و سخنان مخالفان و معترضین خود را تاب آورند، چرا که در برابر دلایل و منطق محکم طرف مقابل به شدت کم می آورند، دستپاچه می شوند و قادر نیستند پاسخی درخور و قانع کننده به مردم بدهند.

از این رو ترجیح می دهند صورت مساله را به کل پاک کنند؛ و بعد از یک هفته تعطیلی مناظره ها، که ناشی از گیجی آنها از ضربه ی محکم و کاری و قدرتمند دکتر جواد اطاعت بود، نه تنها جرات نکردند که حداقل از میانه روهای اصولگرا برای مناظره دعوت کنند بلکه دو راست افراطی را به صحنه آوردند و «مناظره» را عملا به صحنه ی «محاکمه» ی غیابی سبزها و سران آنها تبدیل کردند، و البته با این کارشان حجت را نیز بر ما تمام، چرا که بر ما مشخص شد آنها همانی هستند که بودند و قصد ندارند قدمی در جهت اصلاح امور، شنیدن حرفهای معترضین و برون رفت از بحران بردارند.

و نیز شک مان برطرف و خیالمان راحت شد که آنها با مناظره های نمایشی، قصد توطئه و تفرقه اندازی بین جنبش سبزرا ندارند. خدایا شکرت که آنها حتا توان تفرقه اندازی را هم ندارند و زود دست خود را رو می کنند.



پنجشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۸

تو از خورشید ها آمده ای، از سپیده دم



چراغی به دست ام

چراغی در برابرم

من به جنگ سیاهی می روم

فریاد من همه گریز از درد بود

چرا که من، در وحشت انگیزترین شب ها آفتاب را به دعایی نومید وار طلب می کرده ام

تو از خورشید ها آمده ای، از سپیده دم آمده ای

تو از آینه ها و ابریشم ها آمده ای

من بر می خیزم!

چراغی در دست

چراغی در دل ام

زنگار روحم را صیقل می زنم

آینه ای برابر آینه ات می گذارم

تا با تو

ابدیتی بسازم


(شاملو)

آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند!



کسانی که لجوجانه و مزورانه، جریان سبز و سران آن را به بیگانگان نسبت می دهند و در هر حادثه یا مسئله ای بیدرنگ پای بیگانگان و صهیونیست ها را به میان می آورند در واقع با این کارشان غیر مستقیم قدرت آمریکا و اسرائیل و دیگر کشورها را صد چندان کرده و به رخ ایرانیان می کشند و اینگونه عجز مسئولین و مقامات ایران را نمایان می کنند .

اما امام ما گفته که «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند!» ...پس به حاکمان ایران بگویید که به شعور و خواست و اراده ی مردم ایران توهین نکنند! و بیهوده تا این حد قدرت بیگانگان را در برابر عزم و اراده و ایمان مردم غیور ایران بزرگ نکنند و ریشه ی هر چیزی را در آنان نجویند که ناخواسته به آنان پر و بال می دهند ...




حدیثی زیبا از امام علی (ع)





سه‌شنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۸

چه کسی میگوید که گرانی اینجاست؟


دوره ارزانیست...

چه شرافت ارزان،

جان انسان ارزان،

تن عریان ارزان،

عشق ارزان

و دروغ از همه چیز ارزان تر....!

آبرو قیمت یک تکه ی نان...

و چه تخفیف بزرگی خورده ست،

قیمت هر انسان!


منبع:اینترنت

یکشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۸

خطاب به آقایان اصولگرا :



آیا مردم می بایست هفت ماه رنج و سختی را متحمل شوند، این همه خون بدهند، شکنجه ببینند، ترور شوند، زندانی شوند، اعدام شوند، محارب خوانده شوند و... تا آقایان به این نتیجه برسند که: «بله، صدای معترضین هم باید شنیده شود»؟! ... فکر نمی کنید کمی دیر هنگام باشد؟

به قول یکی از عزیزان اصلاح طلب، «این اقدام (مناظره ها) نوش داروی بعد از مرگ سهراب و سهراب هاست»! البته به طور کلی پخش چنین مناظره هایی هر چند دیر هنگام برای آگاهی و اندکی تسکین دردهای مردم مظلومی که هفت ماه فریاد زدند و کسی نخواست صدای شان را بشنود و این چنین ناجوانمردانه نادیده گرفته شدند، اقدام کوچک اما مثبتی است، اگر ادامه یابد.

اما آقای مهندس موسوی می بایست همان روزهای اول بعد از انتخابات به صدا و سیما فراخوانده می شدند تا حرف هایشان را بزنند و از مواضع شان دفاع کنند که متاسفانه این اجازه به ایشان داده نشد. مثلا می خواهید الان به تلویزیون بیایند و چه بگویند؟ آیا فراموش کرده اید که انتظار و مطالبات مردم دیگر از حد انتخابات فراتر رفته و حتی از کنترل مهندس موسوی نیز خارج شده است؟

آقای موسوی مطالبات مردم را تاکنون خیلی صریح و واضح در بیانیه های شان بیان فرموده اند و سایر اصلاح طلبان و یاران ایشان نیز که اکنون در زندان ها به سر می برند (و همچنین به تازگی آقای دکتر جواد اطاعت) به خوبی و با شجاعت از مواضع ایشان و جنبش دفاع کرده اند؛ پس اگر روزی آن هم بعد از هفت ماه کشتار و سرکوب معترضین، از میرحسین خواسته شد که به سیما آمده و مناظره داشته باشد این کار احتمالا به منظور بهره برداری به نفع اهداف مسئولین حکومتی خواهد بود.

در حال حاضر به نظر من دیگر موردی برای حضور مهندس موسوی در تلویزیون و انجام مناظره وجود ندارد مگر اینکه ایشان خود بخواهند و اجازه داشته باشند به تنهایی و بدون حضور مجری حضور یابند و نیز بتوانند از بسیاری از خط قرمز ها عبور کنند؛ اگر حکومت این ظرفیت و پذیرش را دارد حرفی نیست؛ اما در غیر این صورت به نفع میرحسین است که خود را در دام آنها گرفتار نکند و تن به این نمایش ساختگی ندهد. البته مهندس میرحسین موسوی خود صاحب نظر و خردمند هستند و حتما می دانند که چه اقدامی بهترین و شایسته ترین است. ما به ایشان اطمینان داریم و همگی پشتیبان او هستیم.

خدا یار و پشت و پناه میر حسین عزیز ما باشد... آمین!



پنجشنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۸

دکتر اطاعت درود بر انسانیت و شرف تو

همه می دانیم که این انعطاف پذیری نمایشی و سفارشی صدا و سیما چه هدفی را دنبال می کند. اما سخنان کوبنده و توفانی دکتر اطاعت با آن لحن آرام و محکم حتا به صدا و سیما ی کودتا رو دست زد . او مسئله ی سالم نبودن انتخابات را دوباره بر همگان یادآوری نمود
درود بر صلابت و ازادگی تو آقای دکتر اطاعت

سه پیشنهاد برای جنبش سبز برای هرچه بهتر و پرشکوه تر برگزار کردن راهپیمایی سبز 22 بهمن

1) از قبل برای راهپیمایی مسیر تعیین نکنیم. از همان مسیرهای دولتی که در صدا و سیما اعلام می شود استفاده کنیم.

2) نمادهای سبز و عکس ها و پوسترهای خود را تا مطمئن نشدن از وضعیت اطراف و تا پرشمار شدن جمعیت سبزها ، پنهان نگه داریم و در زمان مناسب از آنها استفاده کنیم.

3) در شعارهای مان سعی کنیم بیش از همه بر استعفای دولت کودتایی و آزادی زندانیان سیاسی تمرکز کنیم و از شعارهایی که بهانه به دست سرکوبگران رژیم می دهد و نیز باعث می شود جمع کثیری از افراد سنتی مذهبی جنبش، ما را همراهی نکنند خودداری کنیم.

شعارهای پیشنهادی:
دولت کودتایی / استعفا استعفا
یا حسین / میرحسین
مرگ بر دیکتاتور
زندانی سیاسی/ آزاد باید گردد
دانشجو میمیرد / ذلت نمی پذیرد
اباالفضل علمدار / نهضت ما نگه دار
ابالفضل علمدار / موسوی رو نگه دار
ابالفضل علمدار / کروبی رو نگه دار
روحانی واقعی / منتظری صانعی
نیروی انتظامی / حمایت حمایت
برادر بسیجی / چرا برادر کشی