جمعه، دی ۱۰، ۱۳۸۹

امروز نوبت ماست که فریاد بزنیم: تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهیم شد...

« تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد.»

این زیباترین، محکم ترین، امید بخش ترین و رساترین کلامی بود که پس از سالها تحمل کردن و دم برنیاوردن، در آن روز تاریک و بغض آلود، روز کودتای ننگین حکومت برعلیه رای مردم در خرداد 1388، از زبان یک مرد شنیدیم. دل هامان نور و گرمی گرفت و نوید داد که مردی بپاخاسته.

مردی که غیرت و مردانگی و وطن دوستی اش، ستارخان و باقر خان را به یادها آورد.

بزرگ مردی که تا به امروز مردانه بر سر سخن اش ایستاد و تسلیم ظلم و زور و اهانت و خیانت نشد.

در کنار مردم و محبوب دل های مردم... نام دل نشین اش، «میر حسین موسوی».

تنهایمان نگذاشت.... تنهایش نمی گذاریم...

امروز نوبت ماست که فریاد بزنیم: تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهیم شد!

۳ نظر:

  1. یا حسین میر حسین

    پاسخحذف
  2. آری تسلیم نخواهیم شد!
    تا آخرین نفر، تا آخرین نفس
    از ساحل خلیج، تا ساحل ارس
    کوشیم و بشکنیم دیوار این قفس!

    پاسخحذف
  3. هرگز را جا انداختی.
    هرگز تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد./

    پاسخحذف