« تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد.»
این زیباترین، محکم ترین، امید بخش ترین و رساترین کلامی بود که پس از سالها تحمل کردن و دم برنیاوردن، در آن روز تاریک و بغض آلود، روز کودتای ننگین حکومت برعلیه رای مردم در خرداد 1388، از زبان یک مرد شنیدیم. دل هامان نور و گرمی گرفت و نوید داد که مردی بپاخاسته.
مردی که غیرت و مردانگی و وطن دوستی اش، ستارخان و باقر خان را به یادها آورد.
بزرگ مردی که تا به امروز مردانه بر سر سخن اش ایستاد و تسلیم ظلم و زور و اهانت و خیانت نشد.
در کنار مردم و محبوب دل های مردم... نام دل نشین اش، «میر حسین موسوی».
تنهایمان نگذاشت.... تنهایش نمی گذاریم...
امروز نوبت ماست که فریاد بزنیم: تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهیم شد!